بریم سراغ فیلم ترسناکِ "Lights Out" یا به فارسی خودمون "وقتی چراغا خاموش میشه"! راستش رو بخوای، اول که اسمشو شنیدم فکر کردم یه فیلم کلیشهای دیگه از این ژانره که فقط میخواد با یه سری جامپ اسکر الکی آدم رو بترسونه. ولی خب، کنجکاو شدم ببینم چیه داستانش، مخصوصاً که تعریفش رو هم شنیده بودم.
اول از همه بگم که این فیلم از یه فیلم کوتاه خیلی خفن به همین اسم ساخته شده. کارگردانش، دیوید اف. سندبرگ، همونیه که فیلم کوتاهش رو هم ساخته بود و خب معلومه که انگار قلق کار رو خوب بلد بوده. داستان فیلم خیلی سادهست ولی همین سادگیش به نظرم نقطه قوتشه. یه چیزی تو خونهست که فقط وقتی چراغا خاموشه پیداش میشه و خب، معلومه که چیز خوبی نیست!
ماجرا از این قراره که یه پسربچه به اسم مارتین میبینه که مادرش، سوفی، با یه چیزی تو تاریکی حرف میزنه. یه موجود سایهمانند که اسمش دایاناست. ربکا، خواهر ناتنی بزرگتر مارتین که خودش هم تو بچگی تجربههای مشابهی با مادرش و همین دایانا داشته، وارد ماجرا میشه تا از برادر کوچیکش محافظت کنه و بفهمه این دایانا دیگه چه کوفتیه!
بازیگرای فیلم به نظرم خیلی خوب انتخاب شدن. ترسا پالمر نقش ربکا رو خیلی خوب بازی کرده، یه دختر قوی و مستقل که نمیترسه با ترسهاش روبرو بشه. گابریل بیتمن هم تو نقش مارتین خیلی طبیعی و دوستداشتنیه، ترس و کنجکاوی یه بچه رو خیلی خوب نشون میده. ماریا بلو هم که نقش مادر رو بازی میکنه، خیلی خوب تونسته حس یه مادر درمونده و آسیبپذیر رو منتقل کنه. اصلاً بازیگرای فیلم نقطه قوتش بودن.
از نظر ساخت هم فیلم خیلی خوشساخته. فضاسازی فیلم خیلی خوبه و حس ترس و اضطراب رو خیلی قشنگ منتقل میکنه. بازی با نور و سایه تو این فیلم حرف اول رو میزنه. یعنی واقعاً هر جا چراغ خاموش میشه، دل آدم میخواد بریزه! اینکه موجود ترسناک فقط تو تاریکی دیده میشه، ایده خیلی ساده ولی خیلی موثریه که حسابی آدم رو میترسونه. جامپ اسکر هم داره، ولی نه به اون صورت مسخره و بیخود که فقط بخوان یه لحظه آدم رو بپرونن. ترسها بیشتر روانیه و از ناشناخته میاد.
یه چیزی که به نظرم خیلی جالب بود اینه که فیلم یه جورایی به مشکلات روانی هم اشاره داره. مادر خانواده، سوفی، مشکل روانی داره و دایانا انگار یه جورایی تجسم این مشکلاته. البته خب فیلم بیشتر یه فیلم ترسناکه تا یه درام روانشناختی، ولی همین اشارههای کوچیک به مسائل روانی به فیلم عمق بیشتری داده.
در مورد پایان فیلم هم بعضیا انتقاد داشتن که چرا اینجوری تموم میشه و انگار داره خودکشی رو ترویج میده. ولی به نظر من، پایان فیلم یه جور فداکاریه. سوفی برای نجات بچههاش خودشو قربانی میکنه. شاید غمانگیز باشه ولی خب، تو دنیای فیلمهای ترسناک خیلی وقتا پایان خوش الکی و بیمزه از آب درمیاد. این پایان تلخ ولی تاثیرگذار بود. البته یه پایان دیگه هم ظاهراً فیلمبرداری کرده بودن که توش مارتین افسرده میشه و دایانا دوباره برمیگرده، ولی خب خوشبختانه همین پایان فعلی رو انتخاب کردن.
در کل، "Lights Out" به نظر من یه فیلم ترسناک خوشساخت و سرگرمکنندهست که با یه ایده ساده ولی جذاب، تونسته حسابی تماشاگر رو بترسونه. اگه دنبال یه فیلم ترسناک هستی که هم یه داستان خوب داشته باشه و هم از نظر فنی خوب ساخته شده باشه، "Lights Out" انتخاب خوبیه. فقط قبل از دیدنش مطمئن شو که چراغهای خونهت سالمه، چون ممکنه بعد از دیدن فیلم، یه کم بیشتر از قبل به صداهای تو تاریکی حساس بشی! من که بعدش چند شب چراغ خوابمو روشن گذاشتم! :)))